دستم ، به تو که نمی رسد،
فقط حریف واژه ها می شوم !
گاهی، هوس می کنم،
تمام کاغذهای سفید روی میز را،
از نام تو پرکنم …
تنگاتنگ هم،
بی هیچ فاصله ای !!
از بس،که خالــی ام از تو …
از بس، که تو را کـم دارم …
آخر مگرکاغذ هم،
زندگی می شود ؟
نظرات شما عزیزان: